اهداف روانشناسی کودک یکی از پربارترین شاخه های روانشناسی است. این شاخه که رشد عاطفی و روحی کودک را از دوران نوزادی تا نوجوانی در ابعاد اجتماعی، شناختی، جنسی و اخلاقی بررسی می کند، یکی از اهداف روانشناسی را نیز تشکیل می دهد. دوران کودکی یک فرد اغلب دوران بسیار ساده و در عین حال پیچیده ای است. همچنین دوران بسیار تاثیرگذاری در زندگی افراد است و می تواند تاثیر زیادی در بزرگسالی آنها داشته باشد. در واقع روانشناسی کودک شاخه خاصی از روانشناسی سنتی است که بر کودکان و به ویژه رشد و رفتار آنها تمرکز دارد و امروزه یکی از پرمطالعه ترین انواع روانشناسی محسوب می شود. برخی از زمینه های تحت پوشش در روانشناسی دوران کودکی شامل نقاط عطف، مسائل رفتاری، مهارت های اجتماعی، رفاه و رشد ذهنی و عاطفی است.
قرن ها پیش، روانشناسی کودک حتی مورد توجه قرار نمی گرفت. به عنوان مثال اعتقاد بر این بود که کودکان قرون وسطی چیزی بیش از نسخه های کوچک بزرگسالان نیستند. لذا آنها یکسان لباس می پوشیدند و اغلب مانند یک بزرگسال معمولی با آنها رفتار می شد. بعدها در اواخر قرن هفدهم، جان لاک یکی از فیلسوفان آن روزگار به تغییر این دیدگاه کمک کرد و معتقد بود که ذهن آدمی هنگام تولد همانند یک لوح سفید است که هیچ گونه فکر ذاتی در آن شکل نگرفته است. لذا تمام دانش و تمایلات رفتاری و بطور کلی هر فکر و عقیده ای از راه تجربه و حواس حاصل می شود.
همچنین فیلسوف نام آشنای دیگری در قرن هجدهم نظریه خوبی ذاتی را مطرح کرد که معتقد بود وقتی کودکی به دنیا می آید، بد و شر نیست بلکه ذاتا خوب است و این بدی های موجود در جامعه است که باعث رفتار نامناسب کودکان می شود. حال امروزه همچنان بحث بر سر این که آیا بچه ها خوب، بد یا بی تفاوت به دنیا می آیند، هنوز کمابیش وجود دارد. اما با اینحال آنچه ما درک می کنیم این است که دوران کودکی دوره بسیار تاثیرگذاری در زندگی یک فرد است. رویدادهایی که در دوران کودکی یک فرد رخ می دهد، حتی رویدادهای کوچک و به ظاهر بی اهمیت، اغلب تاثیر مستقیمی بر احساس و رفتار آن شخص در بزرگسالی دارد.
شاید بتوان اهداف روانشناسی کودک را در این موضوع خلاصه کرد که به کودکان کمک می کند تا احساسات و تجربیات خود را درک کنند و راه هایی برای مقابله با بیماری و برنامه های درمانی آنان ایجاد کنند. در حقیقت اهداف روانشناسی کودک این است که به واسطه آن کودکان خود را بهتر بشناسیم و درک کنیم. درک رفتار کودکان همیشه ممکن نیست. چون این امکان وجود دارد که کودکان در بیان خواسته های خود در قالب کلمات با دشواری مواجه باشند. یا حتی آرزوهایی داشته باشند که خودشان قادر به درک آن نباشند. لذا به لطف روانشناسی کودک، درک نیازهای اساسی روانشناختی کودکان امکان پذیر است و همه چیز از مراحل بیولوژیکی تا مراحل عاطفی را می توان کاوش کرد. شاید بیراه نباشد اگرکه بگوییم روانشناسی کودک به مطالعه انسان کودک می پردازد و هدف نهایی آن مداخله و کمک است.
اهداف روانشناسی کودک در این راستا هست که بتواند چگونگی تغییر افراد در طول فرآیند تولد تا نوجوانی را پوشش دهد و سعی کند توضیح دهد که چگونه این تغییرات مهم رخ می دهد. لذا از آنجائیکه این حوزه بسیار گسترده است و سعی می کند به سوالات زیادی پاسخ دهد، غالبا به حوزه های خاصی تقسیم می شود. حوزه هایی که با توجه به رشد فیزیکی، شناختی و رشد اجتماعی و عاطفی کودکان اختصاص داده شده اند. کودکان به نقاط عطف رشد می رسند اما این نقاط عطف رشد، نشان دهنده مهارت هایی است که کودکان در محدوده سنی مشابه به دست آورده اند. مانند راه رفتن و صحبت کردن و... حال چگونگی دستیابی کودکان به این مهارت ها، چگونگی رشد این مهارت ها، چگونگی تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر رشد آنها در روانشناسی کودک بررسی می شود.
روانشناسی کودک حوزه وسیعی است که به دنبال توصیف همه جنبه های کودکان از جمله تغییرات شناختی، اجتماعی و فیزیکی آنها می باشد. لذا به عنوان راهنمای ما برای درک بهتر و حمایت از رشد کودکان عمل می کند و در عین حال به خانواده ها و معلمان کمک می کند تا از رشد کودک به شکلی سالم حمایت کنند.